چگونه استیو جابز مغز خود را پرورش داد؟
متن دلخواه شما
گرفتن اطلاعاتی در باره ی فیلم ها+دانلود برخی از فیلم ها و سریال ها
یک شنبه 2 فروردين 1394 ساعت 1:9 | بازدید : 490 | نوشته ‌شده به دست عرفان بصراوی | ( نظرات )

چگونه استیو جابز مغز خود را پرورش داد؟

استیو جابز در کنار بیل گیتس و یا شاید مارک زاکربرگ، یکی از دو یا سه فرد تاثیر گذار دنیای تکنولوژی است. او عمدتا به علت قابلیت های افسانه ای اش در تولید محصولات نوآورانه و انقلابی شهرت دارد.

اما آنچه که دیگران کمتر می دانند این است که جابز علاوه بر اینکه در صنعت تکنولوژی پیشرو بود، در تکنولوژی ذهن هم فردی درجه یک بوده است. وی با بهره گیری از ذن، یک مکتب فکری شرقی، به آرامش درونی می رسید، استرس را کاهش می داد و در نتیجه نبوغ اش را شکوفا می کرد.

در ادامه با سینماگیم همراه باشید تا نوشته ای را به قلم جافری جیمز از INC بخوانیم.

 

همانطور که Financial Times اخیرا اشاره کرد، جابز در مورد اینکه چگونه به این «نظم» (همانطور که خودش می گوید) می رسیده، کاملا ویژه سخن می گفته است. والتر آیزاکسون، نویسنده کتاب زندگینامه استیو جابز از وی نقل کرده که:

اگر شما فقط بنشینید و نظاره گر باشید، متوجه می شوید که ذهن تان چقدر بی قرار است. اگر سعی کنید آن را آرام کنید، فقط بدترش می کنید، اما در طول زمان آرام می شود و وقتی که آرام شد، فضا برای شنیدن چیزهای ظریف بیشتری باز می شود. در این زمان، بصیرت شما شکوفه می زند و چیزها را شفاف تر و بیشتر در زمان حال می بینید. ذهن شما آرام می گیرد و در آن زمان وسعتی فوق العاده را می بینید. بیشتر از آنچه پیشتر می دیدید را حالا می توانید ببینید.

آنچه جابز در متن بالا توصیف کرد، به طور مشخص، نوعی مخصوص از مدیتیشن است که معمولا Mindfulness یا حضور در لحظه نامیده می شود. وقتی که جابز با آیزاکسون، اندکی پیش از مرگ اش صحبت می کرد، سال ها بود که این شیوه مدیتیشن را تمرین می کرد.

6a00d8341cca9453ef01630017c3a0970d

من از این موضوع کاملا مطمئنم، چرا که بر حسب اتفاق، در اوایل دهه ۹۰ میلادی، با جابز گفتگوی دو نفره خلاصه ای در مورد اینکه ذن چگونه به برنامه نویسی کامپیوتری مرتبط است داشتم.

در هر صورت، حالا واضح است که جابز همانطور که در تکنولوژی کامپیوتر از زمان خود جلوتر بود، در تکنولوژی ذهن هم همینطور بود. بر اساس گفته های منبع معتبری به نام Scientific American، پژوهش های اخیر عصب شناسی نشان می دهند، تکنیک های مدیتیشنی که هزاران سال عمر دارند، تاثیرات مثبتی هم روی ذهن و هم روی بدن انسان دارند.

براساس مقاله اخیر The Atlantic، کمپانی هایی به بزرگی تارگت، گوگل، جنرال میلز و فورد آموزش حضور در لحظه ای که جابز دهه ها پیش، از آن بهره می برد را به کارکنان شان می آموزند.

من حضور در لحظه را از استاد مسلم و شناخته شده هنرهای رزمی یانگ، جووینگ مینگ آموختم. آنطور که من از توصیفات جابز از مدل مدیتیشن اش دریافتم، شیوه یانگ بسیار شبیه و یا حتی کاملا مشابه تمرینات جابز است.

تا آنجایی که به یاد دارم، این چگونگی فراگرفتن تکنیک است:

یک پای تان را روی دیگری بگذارید و در محیطی آرام بنشینید. ترجیحا روی متکایی نرم و کم ارتفاع تا به پشت تان فشار نیاید. نفسی عمیق بکشید.

چشمان تان را ببندید و به صدای درونی تان گوش دهید، افکاری که همیشه در ذهن شما می چرخند: کار، خانه، تلویزیون، هر چه. این افکار، پچ پچ های «ذهن میمونی» شما هستند. سعی نکنید پچ پچ هایش را متوقف کنید، حداقل الان سعی نکنید. در عوض نظاره گر باشید که چگونه از فکری به فکر دیگر می پرد و مکررا تکرارش می کند. این کار را هر روز برای ۵ دقیقه در طول یک هفته انجام دهید.

پس از یک هفته، بدون تلاش برای ساکت کردن ذهن میمونی خود در طول مدیتیشن، توجه تان را به «ذهن اُکس» خود جلب کنید. ذهن اُکس شما، بخشی از مغزتان است که آرام و ساکت فکر می کند. چیزهای اطراف تان را حس می کند. به هر چیزی یک معنا نمی بخشد. فقط می بیند، می شنود و حس می کند. اغلب افراد تنها زمانی ذهن اُکس خود را می شنوند که یک لحظه نفسگیر را تجربه می کنند. لحظه ای که ذهن میمونی، پچ پچ کردن اش را متوقف می کند. به هر حال، حتی زمانی که ذهن میمونی شما با فشار بی امان دیوانه تان کرده، ذهن اُکس شما حضور دارد و مثل قبل، آرام و عمیق فکر می کند.

steve-jobs-104

وقتی از حضور ذهن اُکس خود آگاه شدید، از آن بخواهید که ذهن میمونی تان را ساکت کند. آنچه به درد من خورد، تصور این بود که ذهن میمونی با دیدن ذهن اُکس که آرام و صبورانه از راه می رسد، به خواب می رود. وقتی که ذهن میمونی تان مرتبا از خواب بیدار می شود ناراحت نشوید. او یک میمون است. به هر حال، پس از مدتی متوجه خواهید شد که علیرغم آنچه به نظر می رسید، ذهن میمونی شما به نقطه ای خواهد رسید که به تولید صداهای خسته کننده پایان خواهد داد.

از آنجایی که ذهن میمونی شما آرام شده، حالا توجه تان را به ذهن اُکس جلب کنید. به نظر می رسد که هر دم و بازدم، مدت ها طول می کشد. هوا را روی پوست تان حس می کنید. جریان خون درون بدن تان را می فهمید. اگر چشمان تان را باز کنید، دنیا شکلی جدید و بسیار عجیب به خود گرفته. برای مثال، یک پنجره، تبدیل به مربعی خواهد شد که پر از نور است. لازم نیست باز یا بسته شود، تعمیر شود، تمیز شود یا هر چیز دیگری. این پنجره فقط آن جاست و شما هم اینجا نشسته اید. همین.

ممکن است مدتی طول بکشد تا به این نقطه برسید، اما در همین حال، وقتی حس کردید زمان نمی گذرد، یعنی تمرینات تان ثمر بخش است. وقتی موفقیت را حس کردید، زمان و وقتی که هر روز به انجام این کار می پردازید را افزایش دهید. عجیب تر از همه اینکه، مهم نیست در آینده چقدر زمان صرف تمرین تان می کنید، همیشه جوری خواهد بود که انگار زمانی نگذشته است.

با توجه به تجربه شخصی من، تمرینات روزانه ی حضور در لحظه، ۳ نتیجه ارزشمند دارند:

اول، استرس را به طول کلی از بین می برند. وقتی استرس بازگشت، بسیار ابتدایی و سطحی است و شانس اینکه به توفانی غیرقابل کنترل بدل گردد اندک است.

دوم، بی خوابی را از بین می برد. زمانی که تمریناتم را مرتبا انجام می دادم، قادر بودم چشمانم را ببندم و برای ۲ یا ۳ ثانیه بخوابم. همین به تنهایی، به زحمت اش می ارزید، البته از نگاه من.

سوم و از همه مهم تر، تمرینات به شما اجازه می دهد که شفاف تر و خلاقانه تر در مورد هر آنچه در زندگی تان رخ می دهد فکر کنید. من با استفاده از احساس آرامش، توانستم خودم را از رابطه ای ناسالم و کاری که من را بی نوا می ساخت بیرون بکشم.

بنابراین، در حالی که نمی توانم وعده دهم تمرین حضور در لحظه می تواند شما را به هوشمندی استیو جابز کند، بنابر تجربه شخصی ام می توانم وعده دهم که تغییراتی مثبت در زندگی تان ایجاد کند.




:: موضوعات مرتبط: پندی از بزرگان , ,
:: برچسب‌ها: چگونه , استیو جابز , مغز خود را , پرورش , داد ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین عناوین مطالب